به
گزارش خبرنگار شبکه معالم، متن مقاله «نتایج نامطلوب گفتمان علوم انسانی
بومی» در ذیل آمده و سپس نقد حجت الاسلام و المسلمین سید علی طالقانی، عضو
هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی بارگذاری شده است.
نتایج نامطلوب گفتمان علوم انسانی بومی
علی پایا
۱- مقدمه
اندیشه
علم ایدئولوژیک، که علم دینی و علم اسلامی و نیز علم بومی/محلی[۱]،
بدیلها و قرینهای آن به شمار می آیند، به منزله یک جنبش اجتماعی نظام
مند، احیانا به دهههای پایانی قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم باز
می گردد. در سال ۱۸۹۳ یک ناسیونالیست بنگالی به نام سُوامی وِیوِکاناندا[۲]
در مجلس (پارلمان) جهانی ادیان[۳] در شیکاگو نهضت علم هندو یا وِدیک[۴] را
به راه انداخت. مدعای ویوکاناندا، که بعدها به وسیله بسیاری دیگر از
ناسیونالیستهای افراطی هندو دنبال شد، آن بود که علم هندو که پیشینه آن به
هزاران سال قبل بازمی گشت، همه اندیشههای علم جدید را، به گونهای شهودی و
اجمالی، در درون خود دارد[۵] .
در
دهههای نخست قرن بیستم و با اوج گیری دو ایدئولوژی مارکسیسم و نازیسم،
بازار علم مارکسیستی و علم آریایی گرم شد. در شوروی لیزنکو که با حمایت
استالین به ریاست آکادمی علوم این کشور منصوب شده بود، وعده برساختن علم
زیست شناسی بر اساس آموزههای مارکسیسملنییسم را داده بود و در آلمان
هیتلری، شماری از دانشمندان در رویای تکمیل دانشی بودند که در خور نژاد
برتر بود. یکی از نکته آموزترین فعالییتهای این دو گروه از دانشمندان که
به دو ایدئولوژی کاملا متضاد سرسپرده بودند، مخالفت با نظریه نسبیت
اینشتاین و قلمداد کردن آن به منزله توطئه قوم یهود برای گمراه ساختن
دیگران بود [۶] .
پس
از پایان دومین جنگ جهانی و از اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ دوران
جنبشهای ضد استعماری در آنچه که در آن هنگام "جهان سوم[۷]" خوانده می شد و
اینک از آن با عنوان "کشورهای در حال توسعه" یاد می شود باز می گردد.
نهضتهای ضد استعماری در آسیا، آمریکای جنوبی و آفریقا، که در راستای به
دست آوردن استقلال و بیرون راندن استعمارگران کوشا بودند، در تلاش برای
القای حس خود باوری و اعتماد به نفس به استعمار شدگان، گفتمانی را شکل
دادند که به گفتمان "جهان سوم گرایی[۸]" شهرت یافت. یکی
از مولفههای این گفتمان، ناظر به دستیابی به دانشی "بومی" بود که چنین
پنداشته می شد که عاری از شائبههای علوم امپریالیستی و استعماری است[۹].
گفتمان
جهان سوم گرایی از سوی شمار قابل توجهی نویسندگان و صاحبنظران (عمدتا
چپگرا) در مغرب زمین مورد حمایت قرار گرفت و جنبههای مختلف آن در قالب
آثار گوناگون ترویج و تایید شد.[۱۰] بلوک شرق نیز که در گیر مبارزه
ایدئولوژیک با غرب بود، بنا بر اصل "دشمن دشمن من دوست من است"، به گونهای
نظام مند، و البته در قالب آموزههای حزبی مارکسیسملنینیسم، از این
گفتمان و اجزای آن حمایت می کردند[۱۱].
ادامه .....
آنچه
در ذیل میخوانید، مقالهای است از حجت الاسلام و المسلمین سید علی
طالقانی در بابِ اثباتِ «امکان علوم تجربی اسلامی». این مقاله، مقاله ی
دکتر پایا با موضوع «نتایج نامطلوب گفتمان “علوم انسانی بومی طالقانی» که
در ذیل این نوشته آمده است، را رد می کند. طالقانی بر اساسِ نگاهِ پوپر به
علم، میخواهد به این استنتاج برسد که پوپریها و دیگرانی که به نگاهِ علمی
او باور دارند، باید بپذیرند که بر اساسِ نظریهی او از آنجایی که
«دانشمندان تئوریسازان علم هستند»، پس دانشمندان مسلمان، میتوانند علمی
اسلامی را دربیفکنند. علی پایا در رد این نوشتار مقالهای نگاشته است و
استنتاجات طالقانی را زیر سوال برده است. او بر این عقیده است که مسلمان
بودن یا کافر بودنِ یک دانشمند، تفاوتی در نتیجهی علمِ حاصله ایجاد نخواهد
کرد. مقالهی پایا و رد آن توسط طالقانی در روزهای آتی منتشر خواهد شد.